"مردم با شعار زندگی نمی کنند"
چرا جوامع اسلامی عقب می مانند؟
- حکومت باید با ابزاری که دارد موظف است متوسط زندگی را برای مردم کند ، میدان کار و تولید و صادرات برای مردم درست کند اگر چنین نشود، حتی اگر به مردم پول هم بدهیم بازهم مردم ناچارند با فقر دست و پنجه نرم کنند
- کار و تولید که نباشد یک کشور باید چگونه درآمد داشته باشد؟ چند سال می توانیم نفت بفروشیم و به مردم پول بدهیم آخرش چه؟اینکه عدهای بخواهند زاهدانه زندگی کنند. عیبی ندارد، ولی جامعه اسلامی در مقابل جوامع کفر دچار عقبماندگی میشود منابع اسلامی عاطل میماند و کفار بر مسلمانان مسلط میشوند اصل حرف من این است
- رشد تولید و رشد تولید اتفاق نمی افتد مگر با رشد صادرات و رشد صادرات هم میسر نمی شود مگر با اصلاح روابط کشور با دیگر کشورها و همسایگان . جاده اقتصاد یک جاده دو طرفه است مسیر دولت سازندگی این بود
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی آیت الله هاشمی رفسنجانی ، گزیده سخنان ایشان درهمین ارتباط بدین شرح است :
* ما باید مردم را به سمت کار دعوت کنیم. دعوت به زهد که همیشه میکنیم.معنای زهد این نیست که کار نکنیم و درآمد نداشته باشیم و معاش و زندگی خود و بچههایمان را خوب اداره نکنیم. اینکه زهد نیست. زهد این است که کار کنیم و وابستگی نداشته باشیم که وظایف و اصول را فراموش کنیم. باید تلاش کنیم. باید زندگی را با شرایط خاص زمانی که هزینههای خاصی دارد، اداره کنیم. اگر همیشه به شغلها و درآمدهای پایین اکتفا کنیم، نمیرسیم. بعداً خانواده و بچههایمان چه میکنند؟ . اسلام در این مساله با واقعبینی به میدان آمده. همه شرایط اسلام را ببینید، از مکه تا مدینه همیشه این مشی در پیامبر(ص) و ائمه(ع) بود و اعتدال را پیش میگرفتند. ما فقط بخشی از روایات را میخوانیم و بسیاری از مسایل زندگی آن بزرگواران را به مردم نمیگوییم.
* من متوسط کفاف و عفاف را برای زندگی مردم مطرح کردم. گفتم حکومت باید با ابزاری که دارد موظف است متوسط زندگی را برای مردم کند ، میدان کار و تولید و صادرات برای مردم درست کند. اگر چنین نشود، حتی اگر به مردم پول هم بدهیم بازهم مردم ناچارند با فقر دست و پنجه نرم کنند. کارو تولید که نباشد، یک کشور باید چگونه درآمد داشته باشند؟. چند سال می توانیم نفت بفروشیم و به مردم پول بدهیم ، آخرش چه ؟ اینکه عدهای بخواهند زاهدانه زندگی کنند. عیبی ندارد، ولی جامعه اسلامی در مقابل جوامع کفر دچار عقبماندگی میشود ، منابع اسلامی عاطل میماند و کفار بر مسلمانان مسلط میشوند. اصل حرف من این است ، حالا اسمش را هر چه می خواهند بگذراند ، تجمل گرایی ، اشرافی گری ، دنیا طلبی یا هر چیز دیگر ، مردم با شعار که زندگی نمی کنند ، من بعد از جنگ تصمیم گرفتم که با 60 ، 70 میلیارد دلار آنهم از منابع خارجی کشور را از لحاظ تولید و رشد اقتصادی تکانی بدهم که فکر می کنم انجام شد ، تمام زیر ساختهای اولیه مورد نیاز را ساختیم و کشور را از رشد منفی 5/5 درصد به رشد اقتصادی بالای 6 درصد رساندیم . حالا اگر مصرف مردم در این سالها زیاد شد باید بگوییم رشد تجمل گرایی؟ ، هرگز این طور نیست قاطبه مردم قناعت دارند ولی آیا اگر رونق اقتصادی شود و ماشین و لوازم کهنه شان را نو کنند تجمل کرده اند؟ شاید باید روزی برسد که به مردم بگوییم یخچال نخرید و آنوقت می شود کارمان ضد تجمل گرایی ! .
*عده ای فکر می کنند مثلا اگر من به مردم بگویم مصرف نکنید همه می گویند سمعا و طاعتا ،من که نمیتوانم به مردم بگویم درست زندگی نکنید و اگر پول دارید، مصرف نکنید. ولی باید دقت کرد که چگونه مصرف مردم بالا می رود. اگر واردات کنیم و پول بدون کار به مردم بدهیم هم مصرف بالا می رود ولی نظر من این نیست نظر من این است کشور را باید ساخت آباد کرد تولید را بالا برد تا مصرف بالا برود بدون رشد تولید هرگز نباید به سمت مصرف بالارفت. وضع مردم فقط روزی بهتر می شود و آن را احساس می کنند که مردم کار پیدا کنند. کار هم پیدا نمی شود مگر با رشد تولید و رشد تولید اتفاق نمی افتد مگر با رشد صادرات و رشد صادرات هم میسر نمی شود مگر با اصلاح روابط کشور با دیگر کشورها و همسایگان . جاده اقتصاد یک جاده دو طرفه است . جاده شعار و آرمانگرایی هم نیست . مسیر دولت سازندگی این بود.
* من برای اصلاح تفکر جامعه در نگرش به دنیا، زندگی، مواهب طبیعی و واگذار نکردن به نیروهای ضدانقلاب، چنین برنامههای را مطرح کردم که فکر میکنم اگر غیر از این باشد، مسلمانان دوباره به انزوا برمیگردند و دشمنان اسلام همه صحنهها را خواهند گرفت و نیروهای مخلص با آن تفکری که شما مطرح میکنید نمیتوانند فرزندان خود را به دانشگاه بفرستند و عملا در سطح پایین به کارهای سخت بدنی و مشاغل کمارزش مشغول میشوند و امور اساسی و مهم جامعه به دست افرادی میافتد که از جامعه و نظام رو پیشرفت با شعارهای عوامفریبانه و ساده زیستی و یا به عبارت بهتر زهد فروشانه جامعه ای متوقف و رو به قهقرا بسازند.
* حفظ مسلمانان در مقابله با کفار هزینههای گزافی میخواهد که حکومت اسلامی باید تامین کند. باید تکنیکهای روز تامین شود. شرایط تحصیل بچههای مسلمانان فراهم شود. قبل از انقلاب و حتی اوایل پیروزی خیلی از بچهها نمیخواستند درس بخوانند. الان شرایط به گونهای است که کمتر خانوادهای پیدا میشود که نخواهد بچههایش درس بخوانند. آیا میتوانیم بگوییم انقلاب توقع مردم را بالا برد که همه میخواهند درس بخوانند؟ .مگر می خواهیم در دنیای پررقابت امروز برای همیشه ملتی توسری خور بمانیم که روز به روز بدتر میشویم. آیا این درست است که به جوانان خود در عصر امروز شعار زاهدانه تحویل بدهیم و شاهد چشم حسرت آنها به ممالک دیگر باشیم.
* این دستور قرآن است. ما که نباید سلایق خودمان را تحمیل کنیم. آیات متعددی داریم. هر وقت مسلمانان به طرف روحیه گوشهگیری و زهد بیمعنا و غلط میرفتند، از طرف خدا سرزنش میشدند و پیامبر(ص) هم فوری به آنها ابلاغ میکرد که این کار را نکنید که برای شما قابل دوام نیست.
* دارندگان این تفکر صوفی باب، روایاتی هم که میخوانند، بخش مربوط به زهد بیمعنا را میگویند و بخشهای درست را نمیگویند. مثلاً میگویند حضرت علی(ع) باغشان را فروختند و پول آن را در راه، تا رسیدن به منزل بین فقرا تقسیم کردند و وقتی به منزل آمدند، حضرت فاطمه (س) فرمودند: «چرا سهمی برای خانواده نداری؟» اما نمیگویند که حضرت علی(ع) این باغ را از کجا آورد. خود را به زحمت نمیاندازند که مطالعه کنند. حضرت علی (ع) که یکی از مهاجران اسلام بودند که از مکه به مدینه آمده بودند. در مدینه که ارثی و ثروتی نداشتند، کار کردند و در اوقاتی که جنگ نبود، در مزارع مشغول مشدند و از سهم خود استفاده میکردند و باغشان را میفروختند و به فقرا میدادند. حتی درباره زندگی امام هم سعی میکنند چهره زاهدانه امام را نشان دهند. واقعیتها را نمیگویند.
* زندگي حضرت امام را به عنوان الگو درنظر بگيريد. وقتي در قم طلبه بوديم، آقاياني بودند كه در بيرونيها زيلو و در اندروني قالي ميگذاشتند. ولي امام در بيروني خود قالي گذاشته بودند. خانه امام هم بزرگ بود كه بعد از ازدواج آقامصطفي، بخشي از آن را به ايشان دادند. انسان معتدلي بودند. در عين حال زاهد و در حد بالا عارف و فقيه بودند و ميدانستند. چكار كنند.ما که نباید زهد فروشی را در جامعه رواج دهیم چرا که امام هم می دانستند آدرس غلط به جامعه مسبب ترویج فرهنگ تصوف می شود نه عرفان اسلامی.
* عده ای فکر می کنند اگر امام می گفتند اسلام پابرهنگان یعنی اگر ما بخواهیم در خط امام باشیم باید پابرهنگان جامعه را روز بروز بیشتر کنیم ! . آیا این برداشت درست است؟ . تمام مساعی امام و به تبع ايشان سعي ما در اين بود كه اين عده را از پابرهنگي بيرون بياوريم. امام ميگفتند اينها بر اشراف و كاخنشينها مزيت دارند. ما نبايد اينها را هميشه پابرهنه نگه داريم. اما هيچ وقت چنين نميگفتند كه اينها هميشه پابرهنه بمانند! .
* زهدنماهاي بيحقيقت، هم خودشان را تباه ميكنند وهم افراد سادهلوح جامعه را فريب ميدهند. جالب است همين نكته مهم در مباحثه امام صادق (ع) با صوفيان زهدفروش زمان خودشان كه امام را متهم به دنيادوستي و تجملگرايي ميكردند، به وضوح آمده است. خوب است آن مناظره را بخوانيد و جواب سؤالات را از زبان امام صادق (ع) بگيريد.
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 24,دسامبر,2024